جدول جو
جدول جو

معنی حرام نمک - جستجوی لغت در جدول جو

حرام نمک
نمک به حرام، نمک ناشناس، ناسپاس، حق ناشناس
تصویری از حرام نمک
تصویر حرام نمک
فرهنگ فارسی عمید
حرام نمک
(حَ نَ مَ)
نمک ناشناس. نمک نشناس. نمک بحرام. ناسپاس. کافرنعمت. نمک کور. کافر. کفور
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ نَ مَ)
ناسپاسی. نمک ناشناسی. نمک نشناسی. کافری. کافرنعمتی. نمک کوری. کفران: او را در قلعه راه بداد و حرام نمکی ظاهر ساخت. (تذکرۀ دولتشاه ص 364)
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ مَ)
دامی که با بکار بردن نمک تعبیه سازند، مجازاً نمک گیر کردن کسی را:
پرسیدمش ز صید لب خود گزیدو گفت
صیاد را بدام نمک می توان گرفت.
اسیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرام نمکی
تصویر حرام نمکی
نا سپاسی و نمک نا شناسی
فرهنگ لغت هوشیار